کتابخانه عمومی مجتمع فرهنگی بازرگان

۱۰ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

۲۹
آبان

 

این کتاب داستان پسربچه ای خجالتی به نام "برایان" است که به دلیل ساکت و خجالتی بودنش نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند، درنتیجه دیگران هم او را نمیبینند و به او توجه نمیکنند. معلم مدرسه، مدیر مدرسه و همشاگردی هایش او را نمیبینند و در جمع هایشان راه نمیدهند. برایان پسر با استعدادی است اما به دلیل خجالتی بودن نمیتواند بطور موثر ابراز وجود کند و بنابراین بقیه پی به توانایی ها و استعدادهای او نمیبرند تا وقتیکه شاگرد جدیدی به مدرسه شان می آید و زندگی برایان بعد از آشنایی با او عوض میشود...

در این سن و سال کودکان خلق و خوی های مختلفی دارند. بعضی کودکان بسیار راحت و صمیمی با افراد ناآشنا برخورد میکنند و میتوانند به راحتی دوست پیدا کنند و در مواقع لزوم ابراز وجود کنند. اما بعضی دیگر در این توانایی ضعف دارند و نمیتوانند به راحتی در دوستی پیش قدم شوند یا توانایی های خود را به نمایش بگذارند. درمورد این نوع از کودکان لازم است که توانایی ابراز وجود به موقع به آنها آموزش داده شود تا بتوانند در گروه های مختلف همسالان خود وارد شوند و در مدرسه عملکرد مناسبی داشته باشند.

 

این کتاب روایت داستانی برای آشنایی و آشتی کودکان با طبیعت و حیوانات است. ژیوان، که پسر یک شکارچی است  در یک جنگل با سنجاب کوچولویی دوست میشود و آنها هرروز صبح همدیگر را در جنگل میبینند. یک روز سنجاب یک بلوط به ژیوان میدهد و به او میگوید که اگر نصف آن را بخورد تبدیل به سنجاب میشود، و اگر دوباره نصف ان را بخورد تبدیل به انسان میشود. بعد از مدتی سنجاب کوچولو، دوست ژیوان گم میشود. ژیوان تصمیم میگیرد نصف بلوط را بخورد و به دنبال دوستش برود، اما خودش هم شکار میشود و میفهمد که شکارچی سنجاب ها پدر او است. به هر ترتیبی ژیوان نجات پیدا میکند و دوستانش را نجات میدهد، اما پیش پدرش برنمیگردد. روزی به نزدیکی خانه شان میرود و پدرش را میبیند که غمگین نشسته است و دلش برای او تنگ شده، با پدرش حرف میزند و از او میخواهد دیگر سنجاب ها را شکار نکند و محیط بان شود...

 

این کتاب شامل دو داستان مصور با تصویرهای زیبا از دیوید رابرتز است که مفاهیم ارزشمندی در زندگی را به کودکان یاد میدهد. داستان اول "این یک کت و شلوار معمولی نیست" درباره ی مفاهیمی مانند  دوست داشتن، کوشا بودن و احترام متقابل است و به کودک یاد میدهد قدر داشته هایش را بداند. مکس، خیلی دوست دارد کت و شلواری داشته باشد تا همه جا بتواند آن را بپوشد و برای رسیدن به آن بسیار تلاش میکند. اما ایده ای که او برای رسیدن به خواسته اش دارد، او را خاص و متفاوت میکند و باعث میشود نگاه اطرافیانش هم به این مسئله تغییر کند. کودک در خلال این داستان می آموزد که با درست فکر کردن میتوان از پس هرکاری برآمد.

داستان بعدی با نام "آشپزخانه خانم گیلاس" داستان آشپزخانه ای را تعریف میکند که در آن همه تصمیم میگیرند جای خود را با دیگری عوض کنند.

  • Bazargan Pl
۲۹
آبان

 

مشخصات کتاب

  • رمان پر
  • نویسنده: ماتیسن
  • ترجمه: میمنت دانا
  • انتشارات: بوتیمار
  • تعداد صفحات: ۲۷۰

رمان پر اثر شارلوت مری ماتسین، نویسنده انگلیسی است که کتاب‌هایی با عنوان مارنیا یا مارنیا زیبای سرگردان و مورنای سبزپوش از این نویسنده به زبان فارسی ترجمه شده است. ماتسین در یک برهه از عمر خود بسیار گوشه‌گیر شد و زندگی او در پرده‌ای از ابهام قرار دارد، از زندگی و تاریخ دقیق مرگ این نویسنده نیز اطلاعات دقیقی در دسترس نیست.

پشت جلد این رمان آمده است:

زندگی قمار است، ماجراست، انسان یا میبرد،یا میبازد، زندگی معرکه‌ایست که پایان ندارد وقتی صدای یک نفر کم کم ضعیف و خاموش شد صدایی جوانتر و نیرومندتر بقیه داستان را می‌گیرد و ادامه می‌دهد.

رمان پر

داستان رمان با سر زدن دالتون به دوست قدیمی‌اش که اکنون یک نویسنده است شروع می‌شود. آن دو تحصیلات را با هم تمام کردند و با هم وارد اجتماع شدند اما زندگی مسیرهای مختلفی پیش روی آن‌ها قرار داد. دالتون در شرکت بیمه شهر کار گرفت و دوستش حرفه نویسندگی را دنبال کرد. اختلاف سلیقه میان این دو، روابط آن‌ها را کم کرده بود اما اکنون ماجرایی رخ داده است که دالتون را به خانه دوستش می‌کشاند.

دالتون داستان زندگی پر فراز و نشیب خود را در قالب دست‌نوشته‌هایی در اختیار دوست نویسنده‌اش قرار می‌دهد تا بر اساس آن کتابی بنویسید. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که دالتون به سال زندان به دلیل اختلاس محکوم شده است. اما موضوع اصلی کتاب در داستان زندگی دالتون است. جایی که در آن ماویس وارد داستان می‌شود:

در زدم و دختر جوان و زیبایی که گیسوان طلائی داشت و بیش از هیجده یا نوزده بهار عمرش نمی‌گذشت در را برویم گشود. پس از معرفی خودم داخل خانه شدم و قبل از هر سؤال از او پرسیدم که آیا خواننده‌ی آهنگ روح پرور او بوده؟ جواب مثبت داد. بعد شروع به تحقیقات لازم کردم. اسم او ماویس کوترل بود.

دالتون که مامور بیمه است، برای روشن شدن پرونده‌ای به سمت ماویس کشیده می‌شود و به سرعت عاشق او می‌شود. صدای فوق‌العاده ماویس باعث می‌شود دالتون به فکر یافتن پولی برای تعلیم او شود. در نظر او این صدا یک گنج ارزشمند است که باید کشف شود. اما دالتون از کجا می‌تواند این پول را فراهم کند؟

داستان به همین سادگی پیش نمی‌رود. دالتون متاهل است و با چالش‌های مختلفی روبه‌رو می‌شود ولی چیزی که در زندگی او عوض نخواهد شد، وارد شدن ماویس به قلب او است.

  • Bazargan Pl
۲۹
آبان

آموزش تصویری انواع اورگامی حیوانات

  • Bazargan Pl
۲۹
آبان

آموزش ساخت اوریگامی - شاهین شهروند

  • Bazargan Pl
۲۹
آبان

  • Bazargan Pl
۲۹
آبان

دانلود کتاب مطالعه موفق با تمرکز

معرفی کتاب مطالعه موفق با تمرکز

کتاب مطالعه موفق با تمرکز به روش‌های بهبود تمرکز در هنگام مطالعه و حضور در کلاس می‌پردازد. مطالعه‌ی این اثر و عمل به نکات آن سبب تمرکز، آرامش، شادمانی و موفقیت خواهد شد.

احتمالاً بارها فهمیده‌اید که پس از مدتی مطالعه، چشمانتان روی کلمات و خطوط می‌دود بدون آنکه حواستان به آن باشد و همین طور شاید چند خط و یا صفحه را بخوانید و ناگهان متوجه شوید حرکت چشمانتان صرفاً از روی غریزه و عادت بوده است، فوراً به عقب بازمی‌گردید و شروع به خواندن دوباره می‌کنید، اما کمی بعدتر دوباره مشکل تکرار می‌شود. این را بدانید که که این فقط مشکل و مسئله‌ی شما نیست و همه‌ی افرادی که به نوعی با مطالعه و کتاب سروکار دارند از این موضوع در رنج هستند.

در بخشی از کتاب مطالعه موفق با تمرکز می‌خوانیم:

بسیاری از شما در مواردی که نمی‌توانید تمرکز حواس عالی داشته باشید، می‌گویید: "من ذاتاً آدم حواس پرتی هستم". همین ذهنیت نادرست باعث می‌شود که نتوانید از چنین تمرکزی برخوردار گردید.

تمرکز حواس به هیچ وجه ذاتی نیست. ما ژن مشخصی برای تمرکز در مغز نداریم و هیچ یک از ما با تمرکز مادرزاد به دنیا نیامده‌ایم. اگرچه برخی از والدین، رفتار نوزاد خود را هنگامی که محکم شیشه‌ی شیر را در دست گرفته، به آن نگاه می‌کند و شیر را می‌مکد، تمرکز حواس تلقی می‌کنند و می‌پندارند که کودکشان از تمرکز ذاتی برخوردار است. رفتار کودک صرفاً پاسخی بازتابی به محرک که شیشه‌ی شیر یا سینه‌ی مادر است، می‌باشد و هیچ نوع تفکری در آن صورت نمی‌گیرد چرا که هنوز مراکز عالی مغز، کنترل رفتار کودک را به دست نگرفته‌اند و بنابراین تعبیر رفتار کودک به تمرکز حواس کاملاً بی‌اساس است.

آنچه مسلم است استعداد بالقوه‌ی تمرکز حواس در مکان وجود دارد و مانند هر استعداد دیگر می‌توان آن را در خود رشد داد و پروراند. شما به راحتی می‌توانید این خصلت همگانی را در خود تربیت کنید و به عالی‌ترین مراتب خویش برسانید.

دانلود رایگان 

http://ketabesabz.com/dl/11032

 

  • Bazargan Pl
۲۹
آبان

با همکاری نهاد کتابخانه ها و سازمان انتقال خون ایران؛

پویش «کتابخون» راه اندازی شد

کتاب خون

همزمان با هفته کتاب و با هدف تأمین نیاز کشور به خون سالم، پویش «کتابخون» با همکاری نهاد کتابخانه های عمومی کشور و سازمان انتقال خون ایران راه اندازی شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، به مناسبت هفته کتاب و گرامیداشت روز کتاب، کتابخوانی و کتابدار و همچنین با توجه به نیاز مبرم به خون سالم و کاهش مراجعه داوطلبین اهدای خون در ماه های سرد سال، پویش «کتابخون» با همکاری نهاد کتابخانه های عمومی کشور و سازمان انتقال خون ایران اندازی شد.

پویش «کتابخون» همزمان با هفته کتاب در روزهای ۲۴ لغایت ۲۸ آبان ماه اجرا می شود.

علاقه مندان با شرکت در این پویش و مراجعه به مراکز اهدای خون طی هفته کتاب، علاوه بر مشارکت در این طرح خداپسندانه از کارت عضویت کتابخانه با پرداخت ۵۰ درصد حق عضویت، دریافت خواهند کرد.

همچنین دارندگان کارت مستمر اهدای خون می توانند در این هفته به صورت رایگان عضو کتابخانه های عمومی شوند.

گفتنی است در این ایام کتابداران و همکاران نهاد کتابخانه های عمومی کشور با حضور در مراکز اهدای خون سراسر کشور در این پویش شرکت خواهند کرد. 

  • Bazargan Pl
۲۹
آبان

 

 

 

 

کمتر کسی پیدا می‌شود که به طریقی با این کتاب آشنا نباشد. کتاب بینوایان با عنوان اصلی Les Misérables شاهکار ویکتور هوگو است که در سال ۱۸۶۲ منتشر شد. این رمان به معنای واقعی کلمه غذای کاملی برای روح انسان است. کتابی که بدون تردید ازجمله ماندگارترین رمان‌هایی خواهد بود که به عمر خود می‌توانید بخوانید.

کتاب بینوایان به صورت سوم شخص روایت می‌شود و در آن نویسنده زمان به جلو و عقب می‌کشد و ماجراهای مختلف را روایت می‌کند. این اثر هرآنچه را که لازم است درباره فرانسه قرن نوزدهم بیان کرده و یک اثر تاریخی، روانشناسانه، اجتماعی و عاشقانه محسوب می‌شود. ویکتور هوگو ۱۷ سال را صرف نوشتن این اثر برجسته کرده است.

حسینقلی مستعان، مترجم، در ابتدای کتاب بینوایان زندگی نامه‌ای از هوگو و همچنین معرفی کوتاه از آثار او ارائه کرده است. در مقدمه مترجم بر چاپ پنجم نوشته است:

بینوایان هوگو مسلما هرگز کهنه نخواهد شد و هرگز اهمیت و ارزشش تقلیل نخواهد یافت. این یکی از کتب انگشت‌شماری است که اگر هزاران توفان سهمگین و سیل بنیان‌کن از مکتب‌ها و سبک‌ها از سرشان بگذرد همچنان استوار خواهند ماند و چیزی از عظمت ابدی‌شان کاسته نخواهد شد.

داستان کتاب بینوایان

ماجرای رمان با داستان زندگی مسیو بی‌ین وُنو میری‌یل، اسقف شهر دینی آغاز می‌شود. پیرمرد ۷۵ ساله‌ای که ویکتور هوگو در وصف مهربانی و خوبی‌های او تقریبا ۱۰۰ صفحه‌ای می‌نویسد. این اسقف به هر طریقی به افراد بینوا کمک می‌کند، دستمزدی که از دولت می‌گیرد، پول مراسم‌ها و حتی خانه خود را نیز وقف فقرا می‌کند.

چند مورد از خوبی‌های این اسقف که در متن کتاب آمده است:

هرکس، می‌توانست به هر ساعت، مسیو میری‌یل را بر بالین بیماران و محتضران طلبد. وی بی‌خبر از آن نبود که این عمل عالی‌ترین وظیفه‌اش و بزرگ‌ترین کارش است. خانواده‌های بی‌سرپرست، یا یتیمان، محتاج به آن نبودند که آمدنش را تمنا کنند. او خود به‌ موقع می‌رسید.

هرجا که او پدیدار می‌شد مثل یک عید می‌شد. پنداشتی که در عبورش، چیزی حرارت‌بخش و درخشان وجود دارد. کودکان و پیران چنان به خاطر اسقف بر آستانه درها می‌آمدند که گویی برای آفتاب آمده‌اند. دعای خیر می‌کرد و مردم در حقش دعای خیر می‌کردند. هرکس حاجت به چیزی داشت خانه او را نشانش می‌دادند.


در ادامه ژان والژان وارد داستان می‌شود. کسی که برای سیر کردن شکم بچه‌های خواهرش دست به دزدی می‌زند. او فقط یک قرص نان می‌دزد اما به ۵ سال زندان محکوم می‌شود. در زندان براثر اتفاقات و شرایط مختلف ۴ بار تلاش می‌کند که فرار کند اما هر بار دستگیر می‌شود و به مدت محکومیتش افزوده می‌شود. نهایتا ژان والژان ۱۹ سال را در زندان سپری می‌کند.

پس از ۱۹ سال از زندان آزاد می‌شود. اما این تازه شروع بدبختی‌های اوست. هنگام آزادی برگه زردی به او می‌دهند که نشان دهنده این است که او یک مجرم است که به تازگی از زندان آزاد شده است.

در همین حال است که ژان والژان وارد شهری می‌شود که میری‌یل، اسقف آن است. اولین توصیف از وضعیت ژان والژان در کتاب بینوایان چنین است:

در یکی از نخستین روزهای ماه اکتبر ۱۸۱۵، تقریبا یک ساعت پیش از غروب آفتاب، مردی که پیاده سفر می‌کرد، داخل شهر کوچک دینی می‌شد. سکنه کمیابی که در آن لحظه جلو پنجره‌شان، یا بر آستانه خانه‌شان بودند، این مسافر را با یک نوع اضطراب می‌نگریستند. مشکل بود که راهگذری با ظاهری فلاکت‌بارتر از این دیده شود. این، مردی بود میانه بالا، چهارشانه، تنومند، در کمال سن. ممکن بود چهل و شش یا چهل و هشت سال داشته باشد. کلاهی با آفتاب‌گردان چرمی متمایل به پایین، قسمتی از چهره سوخته شده از تابش آفتاب و وزش باد و خیس شده از عرقش را می‌پوشاند. پیراهنش از متقال درشت زرد، بسته شده به گردنش با لنگر کوچکی از نقره، سینه پشم‌آلودش را نمایان می‌گذاشت. کراواتی داشت به شکل طناب، به گردن پیچیده؛ شلواری از کتان آبی مستعمل و از هم گسیخته، یک زانویش سفید، زانوی دیگرش سوراخ؛ نیم‌تنه کهنه‌ای خاکستری رنگ و پاره پاره، وصله خورده به یک آرنج با ماهوت سبز دوخته شده با ریسمان؛ بر پشت یک توبره سربازی، کاملا انباشته، به خوبی مسدود، و بسیار نو؛ بر دست چوبدستی بزرگ گرده‌دار؛ پاها بی‌جوراب در کفش‌هایی نعل‌دار؛ سر چیده شده، و ریش، بلند. (کتاب بینوایان – جلد اول – صفحه ۳۰۴)

ژان والژان در این شهر به دنبال لقمه‌ای غذا و سرپناهی است که شب را سپری کند. اما هیچ دری به روی او گشوده نمی‌شود. حتی دوباره در زندانی را می‌زند و درخواست می‌کند که او را بگیرند. در نهایت پیرزنی خانه اسقف را به او نشان می‌دهد.

اسقف میری‌یل با آغوشی باز ژان والژان را می‌پذیرد. به او غذا و اتاق میدهد که استراحت کند. اما در مقابل، ژان والژان ظروف نقره‌ای اسقف را می‌دزدد و فرار می‌کند. هنگام فرار او را دستگیر می‌کنند و نزد اسقف می‌آورند. در همین حال است که اسقف به سرجوخه ژاندارمری می‌گوید که خودش ظروف نقره‌ای را به این مرد داده است و همانجا شمعدان‌هایش را نیز به ژان والژان می‌دهد. شمعدان‌هایی که ژان والژان تا آخر عمر آن‌ها از خودش دور نمی‌کند.

حرف‌هایی که اسقف در این دیدار به ژان والژان می‌زند، و همچنین در ادامه برخورد او با پتی ژوره، آشوبی در درون او ایجاد می‌کند:

ژان والژان، برادر من، شما از این پس دیگر به بدی تعلقی ندارید، بلکه متعلق به خوبی هستید. این جان شماست که من از شما می‌خرم، از افکار سیاه و از جوهر هلاکش می‌رهانم و به خدا تقدیمش می‌کنم. (کتاب بینوایان – جلد اول – صفحه ۳۶۰)

پس از این ماجرا ویکتور هوگو، خواننده را به سمت یک ماجرای عاشقانه می‌برد. ماجرایی که در آن فانتین وارد داستان می‌شود. فانتین از عشق خود حامله است اما قبل از اینکه این موضوع مطرح شود، عشقش او را ترک می‌کند. کوزت، دختر فانتین است. دختر بینوایی که فانتین او را نزد خانواده تناردیه می‌گذارد تا از او مراقبت کنند. اما فانتین هیچ خبر ندارد که تناردیه‌ها چقد پست و کثیف هستند.

کارهای تنفرانگیز تناردیه‌ها در سراسر کتاب پراکنده شده و همواره بر روح خواننده سنگینی می‌کند. ویکتور هوگو در ابتدای ورود شخصیت تنادریه‌ها به کتاب بینوایان چنین در مورد آن‌ها توضیح می‌دهد:

این زن و شوهر، از طبقه حرامزاده‌ای بودند که مرکب از مردم ناهنجار کامیاب و مردم زیرک تلخکام است و بین طبقه موسوم به اواسط‌الناس و طبقه موسوم به طبقه پست، قرار گرفته، واجد بعضی نواقص طبقه اخیر و همه مفاسد طبقه نخستین است بی‌آنکه حمیت جوانمردانه کارگران را، ویا انتظام شرافت‌آمیز مردم متوسط را داشته باشند. اینان از طبایع رذلی بودند که اگر اتفاقا آتش تیره‌ای گرمشان کند، به آسانی غول آسامی می‌شوند. در ذات این زن ریشه توحش و در طبیعت این مرد، یک نسج گدایی وجود داشت. هر دو برای ترقیات زشتی که در جهت بدی امکان‌پذیر است، عالی‌ترین درجه لیاقت را داشتند. در عالم یک نوع جان‌های خرچنگ صفت وجود دارند، که پیوسته به قهقرا سوی ظلمت می‌روند و در دوران زندگی بی‌آنکه قدمی پیش گذارند به عقب برمی‌گردند، تجربه را برای افزودن بر شناعتشان به کار می‌برند، پیوسته به کار می‌برند، پیوسته بدتر می‌شوند و بیش از پیش خویشتن را به سیاهی متزایدی می‌آلایند. این زن و این مرد از این گونه نفوس بودند. (کتاب بینوایان – جلد اول – صفحه ۴۲۸)


خلاصه‌ای که خواندید تنها قسمت ابتدایی کتاب بینوایان بود. اتفاقات این رمان بسیار بسیار زیاد است و هر کدام به طریق خاص خود شگفت‌آور هستند. حوادث و توصیف‌های زیادی هم در رمان آمده که هم تاریخی هستند و هم برای برجسته‌تر کردن داستان کتاب روایت می‌شوند.

  • Bazargan Pl
۲۵
آبان

روز کتاب، کتابدار و کتابخوانی چه روزی است؟

روز کتاب، کتابدار و کتابخوانی مصادف با ۲۴ آبان است.

علت نامگذاری روز کتاب و کتاب خوانی

با توجه به تصمیم‌گیری مسئولان از سال ۱۳۷۲، روز ۲۴ آبان به عنوان روز کتاب و کتابخوانی تعیین شد. در ایران از ۲۴ آبان تا ۲ آذر به عنوان هفته کتاب مراسم‌های مختلفی برگزار می‌شود. این روز همچنین با روز درگذشت علامه طباطبایی مصادف است.

پیشینه و تاریخچه کتاب

کتاب‌های نخستین از جنس لوح‌های گلی بودند. این لوح‌ها از خاک رس و آب ساخته می‌شدند و بیشتر در منطقه بین‌النهرین رواج داشتند. این لوح‌ها برای نخستین بار توسط تمدن سومر ابداع شد. سپس استفاده از کاغذ پاپیروس در تمدن مصر رواج یافت. این کاغذ از گیاه پاپیروس ساخته شده بود و به وسیله نی یا قلم نی آغشته به مرکب روی آن می‌نوشتند. داستان سینوحه یکی از معروف‌ترین کتاب‌هایی است که روی پاپیروس نوشته شده است. هرچند این کاغذها بسیار سبک و کم حجم بودند اما در مقابل بسیار شکننده و آسیب پذیر بودند و این مشکلات زیادی را در ادامه به وجود آورد. علاوه بر این، از چرم، پوست حیوانات و پارچه نیز برای نوشتن استفاده می‌کردند. کدکس ها شکل امروزی کتاب است. کدکس ها بیشتر در میان مسیحیان برای نگارش متون مذهبی رواج داشت. این شکل از کتاب‌ها قابلیت جست و جوی بهتری داشت و به راحتی در انبارها نگهداری می‌شد.

کتاب الکترونیکی

در سال‌های اخیر، کتاب‌ها شکل نوینی به خود گرفته‌اند. با پیشرفت وسایل و امکانات فناوری کتاب‌های الکترونیکی یا ای بوک تولید می‌شوند که به راحتی و با صرف هزینه کمتر از طریق گوشی‌های هوشمند و رایانه‌ها می‌توان از آنها استفاده کرد. این کتاب‌ها به آسانی قابل اجرا و از تنوع و همچنین انسجام مطالب برخوردار هستند. کتاب‌های الکترونیکی صرفاً نسخه‌های الکترونیکی مطالب مکتوب نیستند بلکه می‌توانند علاوه بر متن و تصویر، فیلم، صوت و پویا نمایی را هم شامل شوند. به ابزارهایی که مختص خواندن ای بوک‌ها هستند کتاب خوان گفته می‌شود. عده‌ای معتقدند آن جلا رویز روابلس که یک معلم اسپانیایی بوده، مخترع اولین کتاب الکترونیکی است.

کتاب صوتی

کتاب گویا یا کتاب صوتی سندی است که به صورت صوتی تهیه می‌شود و بر روی نوار کاست و سی دی ضبط می‌شوند. معمولاً کتاب‌هایی را که قبلاً به صورت مکتوب منتشر کرده‌اند اکنون توسط خود نویسنده و یا مترجم روخوانی می‌شوند. ممکن است این کتاب‌ها با موسیقی یا جلوه‌های صوتی همراه باشد. امروزه تولید این نوع از کتاب‌ها مقرون به صرفه تر از انواع دیگر است. راوی باید با تلفظ صحیح کلمات آشنایی داشته باشد و با لحن و تن صدای مناسب آن را روخوانی کند.

فواید کتاب

  • افزایش آرامش و کاهش استرس
  • تقویت ذهن و گنجینه لغات
  • پیشگیری از آلزایمر
  • داشتن خوب راحت
  • مقابله با افسردگی
  • افزایش آگاهی
  • تقویت حافظه
  • افزایش تمرکز
  • تقویت قدرت تحلیل
  • بهبود مهارت نوشتن و خواندن
  • تقویت قوه تخیل
  • توسعه تفکر انتقادی
  • Bazargan Pl
۰۳
آبان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شهادت امام حسن عسگری (ع)
روز هشتم ربیع الاول سال 260 هجری، روز دردآلودی برای شهر سامرا بود؛ زیرا خبر شهادت امام عسکری در عنفوان جوانی همه جا را فرا گرفت. بازارها تعطیل شد و توده های محرومی که محبت خود را نسبت به امام، از ترس سرکوب نظام، نهان می داشتند، امروز عنان عواطف خروشان خویش را از کف دادند و شتابان وگریان به سوی خانه امام حرکت کردند.


کرامت امام حسن عسگری (ع)
علی بن زید گفت: من اسبی داشتم و بدان می نازیدم و در هر جا از او سخن می گفتم. یک روز خدمت ابومحمد علیه السلام رسیدم. به من فرمود اسبت چه شد؟ گفتم آن را دارم و هم اکنون بر در خانه شماست. فرمود: تا شب نرسیده، اگر خریداری پیدا شد آن را عوض کن و تأخیر مکن. در آن هنگام کسی بر ما وارد شد و رشته سخن را برید. من اندیشناک برخاستم و به خانه رفتم و به برادرم گزارش دادم. در پاسخ من گفت: من نمی دانم چه بگویم. از فروشش به مردم دریغم آمد. چون شب شد نوکری که آن اسب را تیمار می کرد آمد و گفت: ارباب! اسبت مرد. مرا غم فرا گرفت و دانستم امام از گفتار خود این را در نظر داشته است.


گوشه ای از زندگی امام حسن عسگری (ع)
یازدهمین پیشوای متقیان، امام حسن عسگری علیه السلام در سال 232 ه. ق چشم به جهان گشود. پدرش امام دهم، حضرت هادی علیه السلام و مادرش بانویی پارسا و شایسته به نام حدیثه است که برخی از او با نام سوسن یاد کرده اند. از آن جایی که امام حسن علیه السلام به دستور خلیفه عباسی در سامرا در محله عسکر سکونت اجباری داشتند «عسکری» نامیده می شود. از مشهورترین القاب حضرت نقی و زکی و کنیه اش ابومحمد است. او 22 ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسید. مدت امامتش شش سال و عمر شریفش 28 سال بود و در سال 260 ه. ق به شهادت رسید و در خانه خود در شهر سامرا کنار مرقد پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد.


تدبیر امام حسن عسگری (ع)
ابوهاشم جعفری می گوید: ما در زندان بودیم که امام حسن عسگری علیه السلام و برادرش جعفر را وارد زندان کردند. برای عرض ادب و خدمت، به سوی حضرت شتافتیم و دور ایشان جمع شدیم. در زندان مردی عجمی بود و ادعا می کرد که از علویان است. امام متوجه حضور وی شد و فرمود: اگر در جمع شما بیگانه نبود به شما می گفتم کی آزاد می شوید. آنگاه به مرد عجم اشاره فرمود که بیرون برود و او بیرون رفت. سپس فرمود: این مرد از شما نیست. از او برحذر باشید. او گزارشی از آنچه گفته اید برای خلیفه تهیه کرده است که در لباس های اوست. یکی از حاضران او را تفتیش کرد و آن گزارش را که در لباسش، پنهان کرده بود، پیدا کرد. او مطالب مهم و خطرناکی درباره ما نوشته بود.


کوشش های علمی امام
گرچه امام حسن عسکری علیه السلام به حکم اوضاع نامساعد و محدودیت بسیار شدیدی که حکومت عباسیان برقرار کرده بود، موفق به گسترش دامنه دانش خود در سطح جامعه نشد، اما در عین حال، در همان فشار و خفقان شاگردانی تربیت کرد که هر کدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان نقش موثری داشتند. شیخ طوسی(ره) شاگردان حضرت را متجاوز از صدنفر ثبت کرده است که در میان آنها چهره های روشن و شخصیت های برجسته ای مانند احمد اشعری قمی، عثمان بن سعید عَمْری، علی بن جعفر و محمد بن حسن صفّار به چشم می خورند.

  • Bazargan Pl